موقعیت جغرافیایی افغانستان بهعنوان کشوری محصور در خشکی، وابستگی ساختاری به مسیرهای ترانزیتی همسایگان را اجتنابناپذیر ساخته است.
در این میان، گذرگاههای مرزی پاکستان به دلیل نزدیکی جغرافیایی و زیرساختهای موجود، بخش قابلتوجهی از جریان واردات کشور را تأمین میکنند.
این وابستگی اقتصادی اما تبدیل به اهرمی سیاسی در دست اسلامآباد شده که هرزمان تنشهای دوجانبه افزایش مییابد، بهکار گرفته میشود.
تجربه سالهای اخیر نشان میدهد که گذرگاههای مرزی، فراتر از کارکرد اقتصادی خود، به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی تبدیل شدهاند.
بسته شدن مکرر این مرزها در فصول مختلف، الگویی آشنا اما دردناک را ترسیم میکند که هزینههای آن مستقیماً متوجه مردم، تاجران و اقتصاد شکننده افغانستان میشود.
نوسان قیمتها در بازار، زیانهای سنگین تجاری و مشکلات انسانی برای بیماران و مسافران، تنها بخشی از عواقب این سیاست است.
بازگشت طالبان به قدرت با وعده روابط بهتر با پاکستان همراه بود، اما واقعیت مسیر دیگری را طی کرد. چهار سال گذشته، شاید بحرانیترین دوره در تاریخ مناطق مرزی دو کشور بوده است.
درگیریهای خونین اخیر و بسته ماندن همزمان تمامی گذرگاههای مرزی از جمله تورخم، اسپین بولدک، غلام خان، انگور اده و خرلاچی، نشان میدهد که حتی همسویی ایدئولوژیک نیز نتوانسته است مانعی برای اعمال فشار باشد.
گزارشها نشان میدهند که این انسداد مستمر، فعالیتهای تجاری و حملونقل را بهطور کامل متوقف ساخته و اقتصاد منطقه را در بنبست قرار داده است.
تدابیر امنیتی شدید در مرز چمن و سایر نقاط، فضایی از بیاعتمادی و تنش را تشدید کرده است. این رویکرد نهتنها به رفع مشکلات کمک نمیکند، بلکه چرخهای معیوب از بحران و واکنش را دامن میزند که قربانیان اصلی آن شهروندان عادی و بازرگانان دو سوی مرز هستند.
در این شرایط، سوال اساسی این است که افغانستان تا چه زمانی میتواند در چنبره این وابستگی اسیر بماند؟ واقعیت این است که تنوعبخشی به مسیرهای تجاری، نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت استراتژیک برای کشور محسوب میشود.
گسترش همکاریهای اقتصادی با کشورهای آسیای میانه، تقویت مسیرهای ترانزیتی از طریق ایران و توسعه دهلیز هوایی با هند، گزینههایی هستند که بایستی با جدیت دنبال شوند.
کاهش وابستگی به گذرگاههای پاکستان، به معنای خروج از دایرهای است که در آن اهرم فشار همواره در اختیار طرف مقابل قرار دارد.
افغانستان برای حفظ استقلال اقتصادی و کاهش آسیبپذیریهای سیاسی خود، نیازمند بازاندیشی جدی در سیاستهای ترانزیتی و تجاری خود با پاکستان است.
تا زمانی که این تحول محقق نشود، گذرگاههای مرزی پاکستان همچنان حلقهای فشارنده بر گردن اقتصاد کشور باقی خواهند ماند.




