زلزله کنر و قابله‌ای که حقیقت سرکوب زنان را فریاد زد

زلزله کنر فاجعه‌ای فراتر از ویرانی خانه‌ها بود؛ تولد نوزادی در میان آوار، بی‌کفایتی طالبان و ضرورت حضور زنان تحصیل‌کرده را فریاد زد، در حالی که سیاست‌های زن‌ستیزانه این گروه، مادران و کودکان را در بحران‌ها بی‌پناه گذاشته است.
زلزله کنر

زلزله کنر تنها خانه‌ها را ویران نکرد، بلکه پرده از ناکارآمدی حکومت سرپرست در مدیریت بحران برداشت. تولد نوزادی در فضای باز و میان آوار نه یک معجزه، که سندی است بر بی‌برنامگی و سیاست‌های زن‌ستیزانه حاکمان کنونی افغانستان. آیا طالبان خواهند پذیرفت که علم، آموزش و حضور زنان نه دشمن دین، که ضامن بقا و زندگی انسان‌هاست؟

وقتی زمین لرزید و خانه‌ها بر سر مردم کنر فروریخت، مادران و کودکان آسیب‌پذیرترین قربانیان بودند. در همان شرایطی که دولت‌ها باید با بسیج امکانات، اولویت را به نجات مادران باردار و کودکان بدهند، افغانستان شاهد صحنه‌ای تلخ بود: زایمان یک زن در فضای باز، بدون چادر، بدون سقف و تنها با تلاش یک قابله جوان. این واقعه نه فقط حکایت از فقر امکانات دارد، بلکه نشان‌دهنده نبود برنامه‌ریزی بحران از سوی طالبان است.

هیچ حکومتی نمی‌تواند از وقوع زلزله جلوگیری کند، اما همه حکومت‌ها می‌توانند شدت پیامدهای آن را کاهش دهند. طالبان اما حتی اولویت ساده‌ای مانند شناسایی و حمایت از زنان باردار در مناطق زلزله‌زده را در نظر نگرفتند. اینکه مادری ناگزیر در میان درختان و آوار فرزند خود را به دنیا آورد، نشان می‌دهد طالبان به‌جای «حکومت‌داری»، همچنان درگیر سیاست‌های ایدئولوژیک و مردسالارانه‌اند. این صحنه برای مردم جهان پیامی روشن دارد: طالبان نه دولت، که یک گروه فاقد صلاحیت اداره بحران‌اند.

خانم «پاکیزه»، قابله ۲۵ ساله‌ای که جان مادر و نوزاد را نجات داد، نمادی است از پیروزی دانش و حضور زنان بر جهل. پرسش مستقیم و بی‌پرده از طالبان چنین است:

شما که مکاتب و دانشگاه‌ها را بر زنان و دختران بسته‌اید و آنان را بیش از شش کلاس ابتدایی اجازه تحصیل نمی‌دهید، آیا فکر کرده‌اید اگر همین پاکیزه فقط تا صنف ششم درس می‌خواند، امروز مادر و کودک در کنر زنده می‌ماندند؟ اگر شما علم را انکار کنید، زنان را خانه‌نشین کنید و قابله‌ها، پرستاران و پزشکان زن تربیت نشوند، فردا کدام دست نجات‌بخش به یاری زنان دردمند خواهد رسید؟

اسلام دینی است که بر حفظ جان انسان‌ها و به‌ویژه مادران و کودکان تأکید کرده است. پیامبر اسلام (ص) فرمود: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة»؛ علم‌آموزی بر زن و مرد مسلمان واجب است. طالبان که خود را مدافع دین می‌نامند، چگونه می‌توانند در برابر این دستور صریح بایستند و نیمی از جامعه را از تحصیل محروم کنند؟ اگر امروز نجات یک مادر و نوزاد به دانش یک زن جوان وابسته بود، آیا این مصداق روشن «وجوب علم‌آموزی زنان» نیست؟

در جهان امروز، محروم کردن زنان از آموزش و محروم کردن مادران باردار از خدمات بهداشتی، نقض آشکار حقوق بشر و حقوق کودکان است. جامعه جهانی نمی‌تواند در برابر این سیاست‌های زن‌ستیزانه سکوت کند. طالبان با چنین عملکردی نه تنها حقوق زنان افغانستان، بلکه تعهدات بین‌المللی را نیز پایمال می‌کنند و کشور را هر روز بیشتر به انزوا می‌کشانند.

تولد نوزادی در میان آوار زلزله، روایتی تراژیک و در عین حال پرمعناست: این نوزاد با نفس‌های نخستین خود، بی‌کفایتی حکومت سرپرست را فریاد زد. طالبان باید بپذیرند که مدیریت کشور با شعار و سرکوب زنان ممکن نیست. اگر علم، آموزش و حضور زنان در جامعه پذیرفته نشود، نه‌تنها مادران و کودکان در بحران‌ها بی‌پناه خواهند ماند، بلکه آینده افغانستان نیز در تاریکی خواهد ماند. امروز وقت آن است که طالبان از خر لجاجت پایین بیایند، مکاتب و دانشگاه‌ها را باز کنند و به زنان به‌عنوان نیمی از جامعه اعتماد کنند. زیرا حقیقت را نمی‌توان دفن کرد: همان قابله‌ای که طالبان نمی‌خواستند باشد، امروز زندگی را به افغانستان بازگرداند.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x