پاکستان زیر آتش خودش؛ جنگی که برنده ندارد

درگیری‌های خونین اخیر میان طالبان و ارتش پاکستان، نه حادثه‌ای مقطعی بلکه نتیجه‌ی طبیعی سال‌ها سیاست‌های مخرب اسلام‌آباد در پرورش تروریسم و بازی دوگانه در منطقه است. اکنون پاکستان در آتشی می‌سوزد که خود افروخته بود، و طالبان نیز با تکرار اشتباه همیشگی، بار دیگر خود را در دام همان سیاست گرفتار کرده است.
جنگ افغانستان و پاکستان War-Pakistan-Afghanistan

نویسنده: م. کهریزنوی

جنگ افغانستان و پاکستان – درگیری‌های خونین اخیر میان طالبان و ارتش پاکستان در امتداد خط دیورند، نه حادثه‌ای مقطعی بلکه نتیجه‌ی طبیعی سال‌ها سیاست‌های مخرب اسلام‌آباد در پرورش تروریسم و بازی دوگانه در منطقه است. اکنون پاکستان در آتشی می‌سوزد که خود افروخته بود، و طالبان نیز با تکرار اشتباه همیشگی، بار دیگر خود را در دام همان سیاست گرفتار کرده است. در این میان، قربانی اصلی این آتش، مردم بی‌پناه افغانستان‌اند که دیگر تاب خون و آوارگی را ندارند.


بحران تازه میان پاکستان و طالبان افغان، یکی از شدیدترین تنش‌های مرزی از زمان بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان به ‌شمار می‌رود. ارتش پاکستان اعلام کرده است که در پاسخ به حملات طالبان بر پاسگاه‌های مرزی ‌اش، ۲۰ پاسگاه این گروه را در امتداد خط دیورند هدف قرار داده و تعدادی از نیروهای طالبان را در منطقه‌ی خُرم به اسارت گرفته است.


اما ریشه این تقابل، به مراتب عمیق‌تر از چند گلوله و خمپاره است. پاکستان اکنون در برابر گروهی ایستاده که خود در طول بیست سال گذشته در دامنش پرورده است؛ همان گروه های ( طالبان افغان و طالبان پاکستانی) که از خاک پاکستان برخاستند ، در مدارس دینی‌اش آموزش دید، در اردوگاه‌هایش مسلح شد و سپس خون مردم افغانستان را در گوشه‌گوشه‌ی این سرزمین ریختند.


هیچ تحلیل‌گر منصفی نمی‌تواند فراموش کند که پاکستان، در دوران جمهوریت افغانستان، اصلی‌ترین پناهگاه و حامی گروه‌های تروریستی بود. هزاران عضو گروه های تروریستی در شهرهای کویته و پیشاور آزادانه فعالیت داشتند، شفاخانه‌های پاکستانی آنان را درمان می‌کردند و استخبارات نظامی پاکستان (ISI) طرح‌ریزی حملات را از خاک خود هدایت می‌کرد.

بیشتر بخوانید:  طالبان با مرزبانان پاکستان در سه ولایت مرزی درگیر شدند


امروز اما همان تروریست‌ها یعنی طالبان پاکستانی(TTP) به کمک و یاری طالبان افغان، به دشمن شماره یک اسلام‌آباد تبدیل شده‌اند. این همان قانون بازگشت شرارت است: هرکه برای همسایه چاه کند، خود در آن افتد.
پاکستان با بمباران خاک افغانستان در هفدهم میزان، بار دیگر تمامیت ارضی افغانستان را نقض کرد؛ رفتاری که یادآور همان نگاه استعمارگرانه و تحقیرآمیز نسبت به ملت افغانستان است. اسلام‌آباد هنوز از توهم کنترل کابل بیرون نیامده و گمان می‌کند می‌تواند در سایه‌ی قدرت نظامی و مذهب، سیاست منطقه را مدیریت کند؛ اما تاریخ خلاف آن را ثابت کرده است.


طالبان افغانستان که زمانی با حمایت همه‌جانبه‌ی پاکستان به قدرت رسیدند، اکنون با همان خطاهای فکری اسلام‌آباد دست به گریبان‌اند. این گروه، به‌جای درس گرفتن از سرنوشت پاکستان، خود به پناهگاه تروریسم تبدیل شده است. حمایت از تحریک طالبان پاکستانی (TTP) و دادن پناهگاه به اعضای القاعده در خاک افغانستان، نه تنها نقض اصول هم‌زیستی منطقه‌ای است، بلکه تهدیدی مستقیم علیه ثبات ملی افغانستان محسوب می‌شود.


طالبان باید دریابند که پرورش تروریست، نه ابزاری برای اقتدار، بلکه نسخه‌ای برای نابودی است. پاکستان زمانی همین تصور را داشت و اکنون خود قربانی همان توهم است.


اظهارات تحریک‌آمیز مقامات پاکستانی، از شهباز شریف گرفته تا طاهر محمود اشرفی و سخنگوی ارتش، نشان از تلاش برای فرافکنی و پوشاندن شکست‌های امنیتی داخلی پاکستان دارد. نخست‌وزیر پاکستان از «پاسخ سریع و مؤثر» سخن می‌گوید، در حالی که سال‌ها حمایت کشورش از تروریزم، عامل اصلی ناامنی کنونی است.

بیشتر بخوانید:  رئیس‌جمهور پاکستان: طالبان قدرت را انحصاری کردند


طاهر محمود اشرفی، رئیس شورای علمای پاکستان، که روزی فتواهایش زمینه‌ساز جنگ‌های مذهبی در افغانستان بود، امروز طالبان را موعظه می‌کند و تهدید می‌نماید. این تناقض، چهره‌ی واقعی نفاق دینی و سیاسی اسلام‌آباد را آشکار می‌کند.
ایالات متحده نیز از دایره‌ی مسئولیت بیرون نیست. واشنگتن در دو دهه‌ی حضور در افغانستان، به‌جای خشکاندن ریشه‌ی تروریزم، با سیاست‌های دوگانه‌اش زمینه‌ی رشد آن را فراهم کرد. امریکا با امضای توافق‌نامه‌ی دوحه و مشروعیت‌بخشی به طالبان، عملاً افغانستان را به دست همان نیرویی سپرد که روزی علیه آن می‌جنگید. امروز محصول آن سیاست، منطقه‌ای ناامن، اقتصادهای ویران و نسل‌هایی سرخورده است.


هم پاکستان و هم طالبان، خاک خود را به پناهگاه گروه‌های تروریستی تبدیل کرده‌اند. از داعش خراسان گرفته تا تحریک طالبان پاکستانی و القاعده، همه در دو سوی دیورند نفس می‌کشند و خون انسان‌های بی‌گناه را می‌ریزند. هیچ توجیهی برای این وضعیت وجود ندارد جز بی‌مسئولیتی، طمع سیاسی و فساد ایدئولوژیک.


ادامه‌ی این جنگ تنها یک نتیجه دارد: ویرانی بیشتر. اگر این آتش ادامه یابد، بازهم مردمان عادی افغانستان قربانی خواهند شد؛ کشاورزانی که زمین‌شان میدان جنگ می‌شود، کودکانی که شب‌ها از صدای جنگنده‌ها می‌لرزند، و مادرانی که دیگر توان اشک ریختن ندارند. مردم افغانستان دیگر تاب این‌همه غم، خون، و فریب را ندارند.

بیشتر بخوانید:  اعلام آتش‌بس ۴۸ ساعته میان پاکستان و طالبان


افزون بر آن، ادامه‌ی تنش‌ها آسیب‌های روانی و اقتصادی جبران‌ناپذیری بر پیکر جامعه وارد خواهد کرد؛ از افزایش فقر و مهاجرت گرفته تا از هم‌پاشی پیوندهای اجتماعی.
متأسفانه هیچ‌ یک از طرف‌های درگیر، راه خویشتن‌ داری و گفت‌وگو را برنگزیده‌اند. طالبان با غرور ایدئولوژیک، و پاکستان با تکبر نظامی، هر دو در حال مسابقه‌ی خطرناکی‌اند که نتیجه‌ی آن فقط خون و ویرانی است. این منطقه، بیش از آن‌که به سربازان نیاز داشته باشد، محتاج خرد و گفتگوست.


آنچه امروز میان طالبان و پاکستان رخ می‌دهد، نه جنگ دو کشور، بلکه جنگ فرزندان یک سیاست فاسد است؛ سیاستی که از دین، شمشیر ساخت و از مردم، سپر.
اگر عقلانیتی بر این بحران حاکم نشود، دیورند به گورستانی تازه برای مسلمانان دو طرف تبدیل خواهد شد.
طالبان باید دریابند که حمایت از تروریزم نه قدرت می‌آورد و نه امنیت؛ و پاکستان باید بپذیرد که دیگر نمی‌تواند با صدور ناامنی، آرامش بخرد.


ایالات متحده نیز باید پاسخ دهد که چرا به افغانستان آمد و چرا منطقه‌ای را با تجهیز تروریزم و بی مسئولیتی کامل ترک کرد که هنوز زخمش خون‌آلود بود.
در پایان، تنها یک حقیقت باقی می‌ماند: تا زمانی که عقل، عدالت و گفت‌وگو جایگزین نفرت و تفنگ نشود، این آتش خاموش نخواهد شد و نخستین قربانی آن، همچنان مردم بی‌دفاع افغانستان خواهند بود.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x