وقتی شیر قلابی با فرار، کابل را فروخت

سقوط کابل نه در میدان جنگ، که در اتاق‌های معامله و خیانت رقم خورد؛ رئیس‌جمهوری که خود را «شیر» می‌خواند، در تبانی با تیم حقانی، کشور را دو دستی تقدیم کرد و گریخت.
چهار سالگی سقوط جمهوریت افغانستان

سقوط کابل نه در میدان جنگ، که در اتاق‌های معامله و خیانت رقم خورد؛ رئیس‌جمهوری که خود را «شیر» می‌خواند، در تبانی با تیم حقانی، کشور را دو دستی تقدیم کرد و گریخت. این قلم تحلیلی، در سالگرد فرار ننگین اشرف غنی، به واکاوی لایه‌های پنهان این خیانت، نقش امریکا، بی‌کفایتی رهبران سیاسی، و توصیه‌هایی جدی به طالبان برای اجتناب از تکرار تاریخ می‌پردازد.

بیست‌وچهارم اسد/مرداد، برای همیشه در حافظه ملت افغانستان با داغ خیانتی بزرگ گره خورده است؛ فرار اشرف غنی احمدزی با پول های بیت المال، رئیس‌جمهوری که نه برای جنگیدن، بلکه برای تسلیم‌نامه‌ای از پیش امضا شده آمده بود. در حالی که مردم امیدوار به دولت انتقالی و صلح بودند، غنی در یک بازی خائینانه و پنهانی، کابل را به دست شبکه حقانی سپرد و خود، با کیسه‌های دالر و چهره‌ای شرم‌آلود، به امارات گریخت. این حادثه، نماد فروپاشی اخلاق سیاسی، تبانی قومی، و فاجعه‌ی بی‌تدبیری در رهبری ملی است.

اشرف غنی پیش‌تر با لحن تهدیدآمیز خطاب به طالبان گفته بود: «بی‌خبر نیایید، ما شیر هستیم، می‌خورم‌تان!» اما فراموش کرده بود که شیر واقعی از میدان فرار نمی‌کند. تو که شیر بودی، چرا با هلی‌کوپتر از ارگ فرار کردی؟ چرا کیسه‌های دالر را به محافظان انداختی تا راهت را باز کنند؟ این نه نشانه شیرمردی، که سندی است بر تبانی با دشمن و فرومایگی سیاسی و دزدیدن پول های کشور.

بیشتر بخوانید:  طالبان و خلع سلاح فرمانده اوزبیک‌تبارشان

بر اساس شواهد معتبر، خروج اشرف غنی کاملاً هماهنگ با ورود نیروهای حقانی به ارگ انجام شد. وقتی ژنرال بسم‌الله محمدی از پنجره وزارت دفاع، ۶۰ خودرو حامل افراد مسلح را دید که روانه ارگ‌اند، دیگر شکی نماند که این، یک کودتای نرم و درون‌حاکمیتی بوده است. پروژه‌ای که از دل قوم‌گرایی غلجایی سر برآورده و حتی طالبان قندهاری را نیز غافلگیر کرد.

بر پایه قانون اساسی افغانستان، رئیس‌جمهور سوگند خورده که حافظ جان، مال و کرامت شهروندان باشد. اما اشرف غنی نه‌تنها به سوگندش وفادار نماند، بلکه با فرار خود، مردم را در کام ترور و  آشوب رها کرد.

از منظر اسلام نیز، پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: «کلکم راعٍ و کلکم مسئول عن رعیته» یعنی: همه شما شبان و مسئول هستید، و هر یک از شما در برابر کسانی که تحت سرپرستی‌اش هستند، مسئول خواهد بود.
بر اساس این حدیث شریف، فرار از مسئولیت در لحظه بحران، نه تنها گناه سیاسی، بلکه خیانتی شرعی و اخلاقی است که هیچ توجیهی ندارد.

اگر خیانت غنی، خیانت آشکار بود، خیانت پنهان در سکوت، انفعال و تفرقه‌ی رهبران سیاسی دیگر نهفته است. عبدالله عبدالله، امرالله صالح، محمد محقق، محمد عطا نور، جنرال دوستم، یونس قانونی، کریم خلیلی و سرور دانش، در ۲۰ سال نه‌تنها نتوانستند اتحاد راهبردی ایجاد کنند، بلکه هرکدام تنها به فکر پر کردن جیب خود، فرستادن خانواده‌ها به خارج، و بازی قدرت در اتاق‌های بسته بودند. آنان در وقت حساب، آواره‌ کوچه‌های دوشنبه، استانبول، مسکو و کشور های غربی شدند.

بیشتر بخوانید:  جبهه آزادی از کشته و زخمی شدن 7 عضو طالبان را در پروان خبر داد

ایالات متحده امریکا با شعار مبارزه با تروریزم و دموکراسی وارد افغانستان شد، اما نه تروریست را ریشه‌کن کرد و نه دموکراسی را نهادینه ساخت. آنان همان‌هایی را که تروریست می نامیدند، در توافق دوحه به رسمیت شناختند و در نهایت، شبانه و سراسیمه، خاک افغانستان را ترک کردند. امریکا نه متحد بود، نه دوست، بلکه تنها دنبال پروژه‌های ژئوپلتیک خود بود و حالا افغانستان را به کام بیش از بیست گروه تروریستی رها کرده است.

آنچه امروز در کابل جریان دارد، حاکمیت یک‌قومه به‌جای حکومت ملی است. اگر طالبان می‌خواهند دولت اسلامی تشکیل دهند، باید:

  • مذهب بر حق جعفری را به رسمیت بشناسند.
  • به اقوام دیگر در کابینه و وزارتخانه‌ها سهم بدهند.
  • دانشگاه‌ها و مکاتب را به‌روی زنان و دختران باز کنند.
  • مردم مظلوم و بی دفاع را از خانه و کاشانه شان نکوچانند و جلو نیروهای خودسر شان را بگیرند.

در غیر این صورت، اگر به دنبال تحمیل «پشتون‌والی» بر کشور باشند، تاریخ دوباره انتقام خواهد گرفت؛ چنان‌که از طالبان دوره اول گرفت.

اشرف غنی احمدزی، خائنی است که تاریخ او را با ننگ خواهد نوشت. او نه شیر، که روباه فریبکاری بود که برای قوم، نه برای ملت، سیاست کرد. رهبران سیاسی افغانستان نیز همدست این فاجعه‌اند؛ با تفرقه و طمع، فرصت ملت‌سازی را به خاک سپردند. طالبان نیز اگر عبرت نگیرند، نه دولت‌داری خواهند آموخت و نه از آتش شورش‌ها در امان خواهند ماند. افغانستان به حکومت ملی، عادل، و شایسته نیاز دارد؛ نه خائنان فراری، نه متعصبان تک‌قومی، نه متحدان پیمان‌شکن.

بیشتر بخوانید:  حنفی : حکومت در جهت حفاظت و جلوگیری از قاچاق آثار تاریخی مسوولیت دارد

آینده هنوز نوشته نشده است، اما این را با اطمینان می‌توان گفت: ملتی که خیانت را ببخشد، محکوم به تکرار آن است.

نویسنده: م. کهریزنوی

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x