فتوای جهل در قرن ۲۱؛ تاریخ سیاه تکرار می‌شود

طالبان در ادامه‌ی سیاست‌های مخرب خود، این بار دست بر اینترنت و تلفن‌های هوشمند گذاشته‌اند؛ تلاشی آشکار برای خاموش‌کردن صدای مردم، نابودی آزادی بیان و قطع ارتباط افغانستان با جهان. چنین اقداماتی نه تنها از منظر حقوق بشر بلکه از منظر دین مقدس اسلام نیز هیچ مشروعیت ندارد
فتوای جهل در قرن ۲۱؛ تاریخ سیاه تکرار می‌شود

نویسنده: ز. نظری

طالبان در ادامه‌ی سیاست‌های مخرب خود، این بار دست بر اینترنت و تلفن‌های هوشمند گذاشته‌اند؛ تلاشی آشکار برای خاموش‌کردن صدای مردم، نابودی آزادی بیان و قطع ارتباط افغانستان با جهان. چنین اقداماتی نه تنها از منظر حقوق بشر بلکه از منظر دین مقدس اسلام نیز هیچ مشروعیت ندارد و یادآور تاریخ تلخ فتوای عبدالرحمان خان برای قتل‌عام هزاره‌هاست.

وقتی گزارش تلاش رهبر طالبان برای ممنوع‌کردن تلفن‌های هوشمند را خواندم، ناخودآگاه به یاد تاریخ خونین افغانستان افتادم؛ روزگاری که عبدالرحمان خان، امیر مستبد کابل، برای کشتار و غارت مردم هزاره، از مفتی‌های وابسته به قدرت، فتوای قتل‌عام گرفت و بیش از ۶۵ درصد مردم هزاره را به خاک و خون کشید؛ مردان کشته شدند و زنان و دختران به اسارت رفتند.
امروز نیز هبت‌الله آخندزاده با همان منطق استبدادی، اما در قرن ۲۱، می‌کوشد با کمک گرفتن از«فتوا» ی مفتی های دوربرش، حق ابتدایی مردم برای استفاده از ابزار ارتباطی و دانایی را سرکوب کند. پرسش اصلی این است: آیا تلفن‌های هوشمند حرام است؟ و آیا می‌توان به نام دین مقدس اسلام، دست به چنین محدودیت‌های غیرانسانی و ضد اجتماعی زد؟

به‌عنوان صاحب این قلم، دلم برای دین مقدس اسلام می‌سوزد؛ دینی که مایه رحمت، دانایی و آزادی است، اما هر مستبدی می‌آید و جنایت و خیانت خود را با مهر دین اسلام توجیه می‌کند.
اسلام، دینی است که پیامبرش فرمود:«علم را بجویید حتی اگر در چین باشد». اما طالبان به جای جستجوی علم، به دنبال قتل علم‌اند. آنان می‌خواهند اینترنت و گوشی هوشمند را «حرام» کنند، در حالی که این ابزار نه وسیله فساد، بلکه پل ارتباطی با علم، آموزش، تجارت و زندگی بهتر است. فتوا علیه ابزار علم، نه فتوای شرعی، بلکه فتوای جهل و ظلم است.

طالبان قوانینی وضع می‌کنند که با هیچ معیاری از دین، اخلاق و حقوق بشر سازگار نیست.

  • ممنوعیت آموزش دختران، در حالی که قرآن کریم بر تعلیم و تفکر تأکید دارد و پیامبر اسلام فرمودند: «کسب علم و دانش بر زند و مرد مسلمان واجب است».
  • ممنوعیت هنر نقاشی و چهره تراشی، در حالی که فرهنگ اسلامی از هنر برای تعالی روح بهره برده است.
  • محدودیت بر پوشش و حرکت زنان، در حالی که اسلام، کرامت انسانی زن را محور قرار داده است.
    اکنون نیز ممنوعیت تلفن هوشمند و قطع اینترنت، ادامه همان زنجیره‌ی ظلم است. این محدودیت‌ها نه از اسلام می‌آید و نه از عقل؛ بلکه از ترس طالبان از آگاهی مردم سرچشمه می‌گیرد.

در واقع، طالبان همان راه عبدالرحمان خان را می‌روند: استفاده ابزاری از فتوا برای تحکیم قدرت سیاسی. عبدالرحمان خان برای کشتار هزاره‌ها فتوای قتل گرفت؛ طالبان برای قتل آزادی و علم فتوا می‌خواهند. هر دو مشترک‌اند در اینکه دین را ابزار جنایت کرده‌اند.

در این میان، نباید فراموش کرد که امریکا و غرب نیز شریک مستقیم این وضعیت‌اند. امریکا بود که با شعار «دموکراسی و مبارزه علیه تروریزم» وارد افغانستان شد، طالبان را شکست‌خورده اعلام کرد، اما سرانجام در یک معامله ننگین، قدرت را دوباره به دست همین گروه سپرد که دیروز تروریست می نامیدند.
امروز افغانستان قربانی همان سیاست دوگانه امریکا است: حمایت از تروریزم، به بهانه مبارزه با تروریزم.

  • طالبان اگر می‌خواهند مشروعیت دینی داشته باشند، باید به جای محدودکردن مردم، به تعلیم، رفاه و کرامت انسانی آن‌ها اهمیت دهند.
  • فتوا دادن علیه ابزارهای علمی و ارتباطی، نه اسلام را تقویت می‌کند و نه طالبان را؛ بلکه تنها چهره‌ای ضدعلم و ضدانسان از آنان می‌سازد.
  • در قرن ۲۱، هیچ حکومتی با بستن دهان مردم و قطع اینترنت نمی‌تواند بقا یابد. مشروعیت از صندوق رأی، آزادی و عدالت می‌آید، نه از فتواهای ساختگی.

طالبان می‌خواهند تاریخ سیاه عبدالرحمان خان را با چهره‌ای جدید تکرار کنند؛ این بار نه با قتل‌عام جسمی، بلکه با قتل‌عام آگاهی و خاموش کردن صدای مردم.
اما همان‌طور که جنایت عبدالرحمان خان در حافظه تاریخ افغانستان ماندگار شد، تلاش طالبان برای ممنوعیت تلفن‌های هوشمند و قطع اینترنت و بستن دروازه های مکاتب و دانشگاه ها بر روی زنان و دختران نیز لکه ننگی بر پیشانی آنان خواهد بود.
اسلام، دینی است که با نور علم و آزادی معنا پیدا می‌کند، نه با تاریکی جهل و استبداد. طالبان با این تصمیم‌ها نه به اسلام خدمت می‌کنند و نه به مردم؛ بلکه تنها به دشمنان دین و بشریت خدمت می‌رسانند.
افغانستان امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند عقلانیت، خردورزی و بازگشت به ارزش‌های انسانی و اسلام واقعی است؛ ارزش‌هایی که آزادی، عدالت، علم و کرامت انسان را در مرکز خود دارد.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x