تروریسم زاده‌ی جهل است، نه ایمان

در حاشیه نشست «فرمت مسکو»، میان هیئت‌های طالبان و پاکستان تنش لفظی بر سر مسئله تروریسم درگرفت؛ امریکا، پاکستان و طالبان، هر یک در دوره‌ای پرچم مبارزه با تروریسم را برافراشته‌اند، اما تاریخ نشان می‌دهد که هیچ‌یک در عمل از آن جدا نبوده‌اند.
تروریسم زاده‌ی جهل است، نه ایمان

در حاشیه نشست «فرمت مسکو»، میان هیئت‌های طالبان و پاکستان تنش لفظی بر سر مسئله تروریسم درگرفت؛ اما در حقیقت، این جدال کلامی نه نزاعی میان دو دولت، بلکه آینه‌ای از واقعیتی تلخ است: واقعیتی که در آن، بازیگران اصلی منطقه و جهان، خود در آتش تروریزمی می‌دمند که از بذر کاشته‌ی دست‌های پنهان آنان روییده است. امریکا، پاکستان و طالبان، هر یک در دوره‌ای پرچم مبارزه با تروریسم را برافراشته‌اند، اما تاریخ نشان می‌دهد که هیچ‌یک در عمل از آن جدا نبوده‌اند.

امریکا که دو دهه با شعار «مبارزه با تروریسم» در افغانستان جنگید، خود پدرِ سیاست دوگانه‌ای است، داعش زاده ی امریکاست. همان امریکایی که با چشمان بسته میلیاردها دالر سلاح به خاورمیانه سرازیر کرد و به‌ظاهر برای آزادی، اما در عمل از گروه‌هایی پشتیبانی نمود که ریشه‌های ترور را در سوریه، عراق و افغانستان تنومندتر کردند. همان امریکا امروز نیز پشتیبان اصلی رژیمی است که در غزه، با بمب‌های ساخت پنتاگون، کودکان را زیر آوار دفن می‌کند.

پاکستان نیز در این معادله از نقش خود گریزی ندارد. کشوری که به ویژه در سه دهه اخیر به لانه امن ده‌ها گروه افراطی بدل شد و سازمان اطلاعاتی‌اش، آی‌اس‌آی، از بسیاری از آنان برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکی خود بهره گرفت. لشکر طیبه، جیش محمد، لشکر جهنگوی، تحریک طالبان پاکستانی و دیگر گروه های تروریستی، همگی روزی نه چندان دور در پناه مدارس دینی، کمپ‌های نظامی و حمایت‌های مالی و فکری آی‌اس‌آی پرورش یافتند. امروز نیز وقتی اسلام‌آباد از تهدید تروریزم از خاک افغانستان سخن می‌گوید، فراموش می‌کند که بذر این شجره خبیثه را نخست در خاک خود کاشته است. پاکستان در بیش از سه دهه گذشته با حمایت های همه جانبه اش از گروه های تروریستی؛ خون ملت افغانستان را ریخت و اکنون با بی شرمی تمام انگشت اتهام را به سمت افغانستان قرار داده است.

اما طالبان نیز نمی‌توانند از این چرخه بیرون بایستند. این گروه، که روزگاری با بمب و انتحار بر ضد مردم خود نیز می‌جنگیدند، امروز میزبان گروه‌های مسلحی است که همان منطق خون‌ریزی و تکفیر را دنبال می‌کنند. بر اساس گزارش‌های امنیتی کشورهای منطقه، بیش از بیست گروه تروریستی اکنون در خاک افغانستان فعال‌اند، از جمله تحریک طالبان پاکستانی که در پناه طالبان افغان به حیات خود ادامه می‌دهد. چگونه می‌توان از «امنیت منطقه‌ای» سخن گفت، در حالی که افغانستان به پناهگاه مشترک ترور بدل شده است؟

این‌جاست که حقیقت تلخ آشکار می‌شود: هیچ ‌یک از این سه بازیگر حق ندارند دیگری را به حمایت از ترور متهم کنند. به ویژه امریکا و پاکستان که در مقاطع مختلف، از تروریسم به عنوان ابزار سیاست استفاده کرده‌اند. تروریزم در خاورمیانه نه دشمن مشترک آنان، بلکه محصول مشترک آنهاست.

اما راه رهایی چیست؟ تجربه خونین دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که تا زمانی که پای امریکا در معادلات منطقه باشد، تا زمانی که پاکستان سیاست دوگانه خود را در قبال گروه‌های افراطی تغییر ندهد، و تا زمانی که طالبان از اندیشه انحصارگرایانه و جزم‌گرای خود دست نکشد، صلح و امنیت واقعی در این جغرافیا رؤیایی دست ‌نیافتنی خواهد بود. نابودی تروریسم تنها با شعار ممکن نیست؛ بلکه با بیداری عقل، ایمان آگاه و اصلاح اندیشه‌ها آغاز می‌شود.

اگر روزی روحانیون و مردم افغانستان و سراسر خاورمیانه، حقیقت دین را از چنگال سیاست مخرب و کشنده بیرون کشند و با گوهر معنویت، عقلانیت و انسان‌دوستی آن آشنا شوند، دیگر هیچ نوجوانی فریب وعده‌های دروغین بهشت از دهان جلادان را نخواهد خورد. آن روز، نه با تفنگ که با فهم و آگاهی، تروریسم از این سرزمین رخت خواهد بست.

ترور، تا زمانی زنده است که جهل زنده است. و جهل، تا زمانی پابرجاست که قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای از آن سود می‌برند. پس نابودی ترور، در حقیقت با مرگ جهل و احیای خرد آغاز می‌شود. روزی که عقل و ایمان در کنار هم بایستند، دیگر نه داعش می‌ماند و نه هیچ گروه تروریستی و نه هم بمب‌های واشنگتن. آن روز، خاورمیانه برای نخستین بار در قرن‌ها، طعم صلح را خواهد چشید، صلحی برخاسته از آگاهی، نه از ترس.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x