افغانستان در بند؛ طالبان و سیاست دوگانه غرب

در شرایطی که افغانستان پس از چهار سال سلطه طالبان، به یکی از تاریک‌ترین بحران‌های انسانی و حقوق بشری در جهان بدل شده، تصویب قطعنامه‌ای با ۱۱۶ رأی موافق در مجمع عمومی سازمان ملل، روزنه‌ای از توجه جهانی به فریاد خاموش مردمی‌ است که زیر سایه‌ی تبعیض، سرکوب و آپارتاید جنسیتی جان می‌دهند.
افغانستان در بند؛ طالبان و سیاست دوگانه غرب

تصویب قطعنامه جدید مجمع عمومی سازمان ملل درباره افغانستان با ۱۱۶ رأی موافق، بار دیگر پرده از بحران مشروعیت، فقدان حقوق بشر و حاکمیت تک قومی در افغانستان برداشت. اما مخالفت آشکار امریکا و اسرائیل با این قطعنامه، نه‌تنها نشان‌دهنده سیاست دوگانه و منافقانه این دو قدرت است، بلکه پرسش‌های بنیادینی را درباره نفاق ساختاری در نظام بین‌الملل برانگیخته است؛ نفاقی که نه‌تنها طالبان را بر مردم افغانستان تحمیل کرد، بلکه امروز نیز مانع تشکیل یک دولت فراگیر و پاسخگو می‌شود.

در شرایطی که افغانستان پس از چهار سال سلطه طالبان، به یکی از تاریک‌ترین بحران‌های انسانی و حقوق بشری در جهان بدل شده، تصویب قطعنامه‌ای با ۱۱۶ رأی موافق در مجمع عمومی سازمان ملل، روزنه‌ای از توجه جهانی به فریاد خاموش مردمی‌ است که زیر سایه‌ی تبعیض، سرکوب و آپارتاید جنسیتی جان می‌دهند. اما همان‌گونه که متن و محتوا صریح است، رأی مخالف امریکا و اسرائیل، تاریکی عمیق‌تری را در قلب نهادهای بین‌المللی آشکار می‌سازد. درک این رفتارهای متناقض و ماهیت واقعی آنان، نیازمند تحلیلی ریشه‌ای و صریح است.

ایالات متحده، به‌عنوان بانی فاجعه بی‌سرانجام «خروج از افغانستان» در سال ۲۰۲۱، مسئول مستقیم به قدرت رسیدن طالبان است. دولت واشنگتن، در حالی از به‌رسمیت‌شناختن طالبان توسط روسیه انتقاد می‌کند که خود در سه سال گذشته میلیاردها دالر منابع مالی را برای کمک‌ به طالبان آزاد کرده است. این در حالی‌ست که در قطعنامه جدید سازمان ملل حتی سخن از “ایجاد دولت فراگیر” می‌رود، اما امریکا به آن رأی مخالف می‌دهد!

بیشتر بخوانید:  معمای به‌رسمیت‌شناسی طالبان؛آیا تغییرات مثبتی در راه است؟

این پارادوکس آشکار نشان می‌دهد که برای واشنگتن، “حقوق بشر” و “دموکراسی” مفاهیمی ابزارگونه‌اند که فقط در جهت منافع ژئوپلیتیک به کار می‌روند. آیا کشوری که طالبان را ابتدا به کابل آورد، حالا صلاحیت اخلاقی برای تعیین مشروعیت یا عدم مشروعیت این گروه را دارد؟ اگر به‌راستی با «به رسمیت شناختن طالبان» مخالف‌اید، چرا راه‌حل بدیل برای یک حکومت همه‌شمول ارائه نمی‌دهید؟ پاسخ روشن است: طالبان، نتیجه‌ی مستقیم مهندسی سیاسی واشنگتن در منطقه‌اند.

اما مخالفت رژیم کودک کش صهیونیستی با قطعنامه سازمان ملل درباره افغانستان، به مراتب سخیف‌تر، متناقض‌تر و شرم‌آورتر است. چگونه می‌توان کشوری را که در همین لحظه، با نسل‌کشی در غزه، زنان و کودکان را سلاخی می‌کند، «مدعی حقوق بشر» دانست؟ رأی منفی اسرائیل به قطعنامه‌ای که خواستار توقف سرکوب زنان در افغانستان است، نه‌تنها اوج نفاق را نشان می‌دهد، بلکه توهین به عقلانیت جهانی و ارزش‌های انسانی است.

اسرائیل که بیش از ۴۰ هزار زن و کودک را در غزه کشته و صدها هزار تن را از خانه‌های‌شان آواره کرده، چگونه اجازه می‌یابد درباره “حقوق زنان افغانستان” اظهار نظر کند؟ مگر نه اینکه رفتار اسرائیل، بدتر و وحشیانه‌تر از آن چیزی‌ست که گروه‌های تروریستی مرتکب می‌شوند؟ این رأی منفی، نه دفاع از مردم افغانستان، بلکه دفاع از منافع مشترک با امریکا در مهار موج استقلال‌طلبی در منطقه است.

بیشتر بخوانید:  بیانیه پایانی نشست ویانا : مخالفان طالبان باید اتحاد قوی‌تر به وجود آورند

واقعیت تلخ این است که افغانستان امروز در بند یک حکومت انحصاری و تبعیض‌گر گرفتار است. طالبان در طول نزدیک به چهار سال، تمامی اشکال زندگی زنان را در حوزه‌ی آموزش، اشتغال، و حتی حضور اجتماعی از بین برده‌اند. آپارتاید جنسیتی در افغانستان، اکنون از یک فاجعه حقوق بشری به یک جنایت سیستماتیک علیه بشریت تبدیل شده است؛ و این همان موضوعی است که در قطعنامه نیز به آن اشاره شده است.

نماینده افغانستان در سازمان ملل با صراحت هشدار داد که طالبان نه نماینده مردم افغانستان‌اند و نه تجلی ارزش‌های اسلامی. تشکیل یک حکومت پاسخگو، مشارکتی و فراگیر نه تنها خواست جامعه جهانی، بلکه نیاز حیاتی برای خروج از بحران فعلی است. هرگونه بی‌توجهی به مشروعیت داخلی، حکومت طالبان را بیش از پیش در مسیر فروپاشی قرار خواهد داد.

ایران با درکی مسئولانه و واقع‌گرایانه، بر تشکیل دولت همه‌شمول با مشارکت تمام اقوام و گروه‌های سیاسی تأکید کرده است؛ موضعی که هم با اصول اسلام سازگار است، هم با خواست مردم افغانستان. در شرایطی که برخی دولت‌ها در حال معامله‌گری سیاسی‌اند، تأکید ایران بر مشارکت همه نیروهای سیاسی، راه‌حل نجات افغانستان از باتلاق انحصارگرایی است.

قطعنامه سازمان ملل نه یک سند صرفاً دیپلماتیک، بلکه آینه‌ای است که حقیقت تلخ وضعیت افغانستان را آشکار می‌سازد: ملتی در اسارت، زنان در حاشیه، حقوق بشر در حصر، و جهان در سکوتی خائنانه. مخالفت امریکا و اسرائیل با این قطعنامه، سند رسوایی اخلاقی نهادهایی‌ است که به نام دموکراسی، بذر استبداد می‌کارند.

بیشتر بخوانید:  «راه حل» عجیب یک رسانه پاکستانی مبنی بر «ادغام» افغانستان به کشورهای همسایه

اگر امروز جامعه جهانی نتواند صدای قربانیان طالبان را بشنود، فردا نیز نخواهد توانست در برابر تبعات جهانی این بحران سکوت کند. آینده افغانستان وابسته به شکل‌گیری یک حکومت فراگیر، پاسخگو، مشروع و عدالت‌محور است؛ حکومتی که نه از آسمان فرو افتاده باشد، نه از تانک‌های اشغال‌گر، بلکه از دل گفت‌وگوی مردم افغانستان، اقوام، نخبگان و جامعه مدنی برخاسته باشد.

و این تنها زمانی ممکن خواهد بود که جهان، از نفاق بیرون بیاید، و به حقیقت پایبند بماند!

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x