افغانستان؛ سرزمین اسیر در زنجیر بی‌سوادی از شاهی تا طالبان

افغانستان امروز قربانی مستقیم دهه‌ها خیانت، بی‌کفایتی و قوم‌گرایی در حوزه آموزش است. از شاهی تا جمهوریت و امروز طالبان، هیچ دولتی به‌طور جدی برای باسواد کردن جامعه سرمایه‌گذاری نکرده است. طالبان با محروم کردن زنان و دختران از آموزش و کسب علم و دانش، آینده کشور را به تباهی کشانده‌اند و جمهوریت‌های کرزی و غنی نیز با فساد و خیانت، فرصت طلایی کمک‌های جهانی را بر باد دادند.
افغانستان؛ سرزمین اسیر در زنجیر بی‌سوادی از شاهی تا طالبان

نویسنده: دکتر لنگرزاد

افغانستان در حالی روز جهانی سوادآموزی را گرامی می‌دارد که میلیون‌ها زن و مرد آن هنوز از ابتدایی‌ترین حق انسانی یعنی آموزش محروم‌اند. از دوران شاهی تا جمهوریت‌های داود خان، مجاهدین، کرزی و غنی، و امروز طالبان، هیچ دولتی به‌صورت بنیادی برای باسوادکردن ملت کاری نکرده است. آنچه بوده، تنها شعار، فساد و خیانت بوده است؛ تا جایی که امروز افغانستان با یکی از بالاترین نرخ‌های بی‌سوادی در جهان، قربانی مستقیم بی‌کفایتی رهبران و سیاست‌های تبعیض‌آمیز طالبان و جمهوریت‌های گذشته است.

سواد، کلید رهایی از جهل، فقر و اسارت است. جامعه‌ای که از دانش و آگاهی محروم شود، محکوم به عقب‌ماندگی، تبعیض و بی‌عدالتی خواهد بود. افغانستان، کشوری با تاریخی پر فراز و نشیب، در مسئله سوادآموزی یکی از ناکام‌ترین کشورها باقی مانده است. از شاهی تا جمهوریت و از جمهوریت تا طالبان، هیچ حکومتی به‌طور بنیادی به آموزش و باسواد کردن مردم نیندیشیده است. نتیجه آنکه امروز افغانستان در صدر کشورهای بی‌سواد جهان ایستاده و میلیون‌ها کودک، به‌ویژه دختران، از ابتدایی‌ترین حق انسانی‌شان محروم مانده‌اند.

از دوران شاهی تا حکومت‌های جمهوریت، هیچ‌یک به فکر باسواد کردن ملت نبودند. شعار داده شد، اما اقدام عملی و گسترده صورت نگرفت. تنها در دوران حکومت چپی‌ها، به‌ویژه در زمان ببرک کارمل، قدم‌های نسبتاً جدی برای سوادآموزی برداشته شد؛ اما با سقوط آن حکومت، همه چیز دوباره به عقب برگشت.

افغانستان در دوران حامد کرزی و اشرف غنی میلیاردها دالر کمک جامعه جهانی را دریافت کرد. اما چه شد؟ نه‌تنها آموزش رشد نکرد بلکه فساد سیستماتیک معارف را فلج کرد.

  • غلام فاروق وردک، وزیر معارف دولت کرزی، با ایجاد مدارس خیالی و فهرست‌های جعلی معلمان، میلیاردها افغانی را به جیب زد و یکی از بزرگ‌ترین خیانت‌ها به آینده آموزشی کشور را رقم زد.
  • رنگینه حمیدی، وزیر معارف در دولت غنی، نمونه دیگری از بی‌کفایتی بود. او در مصاحبه با روزنامه گاردین ادعا کرد که دختران افغانستان مشکل جدی در آموزش ندارند و می‌توانند به جای مکتب به مسجد و مدرسه‌های دینی بروند! این سخن در حقیقت همسویی آشکار با سیاست‌های طالبان بود. زنی که باید پرچم‌دار آموزش دختران می‌بود، به توجیه تبعیض و محرومیت پرداخت. این موضع نه‌تنها خیانت به زنان افغانستان، بلکه تأیید غیرمستقیم طالبانی است که امروز دختران را از حق آموزش محروم کرده‌اند.
بیشتر بخوانید:  کشته شدن یک بزرگ قومی در سرپل توسط نیروهای طالبان

کرزی، غنی و امروز طالبان، وزارت معارف را تنها به قوم خود شان سپردند. معیار انتخاب وزیر نه شایستگی و صداقت، بلکه قومیت بوده و است. این رویکرد تبعیض‌آمیز سبب شد که یکی از حیاتی‌ترین وزارت‌خانه‌ها، یعنی وزارت آموزش و پرورش (معارف)، به دست افراد بی‌کفایت و بی خرد بیفتد. وزیر معارف برای آینده یک ملت همان‌قدر اهمیت دارد که وزیر دفاع برای امنیت کشور. اما در افغانستان، این کرسی مهم به افرادی سپرده شد که نه‌تنها ‌سواد کافی برای این کرسی را نداشتند، بلکه به آموزش خیانت نیز کردند.

اکنون طالبان، به‌نام دین، دروازه مکاتب و دانشگاه‌ها را بر روی زنان بسته‌اند. آن‌ها دختران را تنها تا صنف ششم ابتدایی اجازه تحصیل می‌دهند، در حالی که همه می‌دانیم تا این حد آموزش، حتی سواد ابتدایی خواندن و نوشتن را تضمین نمی‌کند. طالبان در عمل جامعه‌ای نیمه‌بی‌سواد می‌سازند تا مطیع و بی‌قدرت باقی بماند.

هیچ جامعه‌ای بدون مادران باسواد به توسعه نمی‌رسد. اگر مادر سواد نداشته باشد، نسل آینده نیز در جهل باقی می‌ماند. مادر باسواد می‌تواند فرزند خود را با ارزش‌های علمی، اخلاقی و اجتماعی پرورش دهد. از منظر علمی و اجتماعی، نقش مادر در آموزش و پرورش نسل آینده از پدر پررنگ‌تر است. بنابراین، سیاست طالبان در محروم کردن زنان از آموزش، خیانت آشکار به آینده افغانستان است.

بیشتر بخوانید:  قومندان امنیه حکومت سرپرست در تخار به تجاوز جنسی بر یک دختر متهم شد

پیامبر اسلام (ص) با صراحت فرمودند: «طلب العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة»؛ یعنی کسب دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. این حدیث نه تنها ارزش علم را نشان می‌دهد، بلکه بر همگانی بودن آن بدون تبعیض جنسیتی تأکید دارد. واژه فریضه بیانگر آن است که علم‌آموزی مانند نماز و روزه، یک تکلیف شرعی است و هیچ‌کس حق ندارد آن را از زنان یا مردان دریغ کند. افزون بر این، در سنت پیامبر آمده است که حتی آزادی اسیران مشرک بدر به شرط آموزش خواندن و نوشتن مسلمانان باسواد تعیین شد؛ این نشان می‌دهد که اسلام از آغاز، با بی‌سوادی مبارزه کرده و دانش را حق و وظیفه همه انسان‌ها دانسته است. بنابراین، اقدام طالبان در بستن دروازه‌های مکاتب و دانشگاه‌ها بر روی دختران، نه تنها خیانت به آینده افغانستان، بلکه نقض آشکار سنت نبوی و بی‌احترامی به شریعت اسلامی است. در حقیقت، طالبان با این عمل خود، عملاً اسلام را وارونه معرفی می‌کنند و آن را وسیله‌ای برای محرومیت و تبعیض می‌سازند، در حالی که اسلام دین آگاهی، برابری و دانش است.

اسلام دینی است که با فرمان «اقرأ» آغاز شد. پیامبر اسلام (ص) در نخستین اقدام اجتماعی خود، آزادی اسیران باسواد بدر را در گرو آموزش خواندن و نوشتن به مسلمانان قرار داد. این پیام روشن نشان می‌دهد که اسلام پرچم‌دار آموزش و مبارزه با بی‌سوادی است. طالبان با بستن دروازه‌های علم بر زنان و دختران، نه‌تنها به حقوق بشر بلکه به صریح‌ترین آموزه‌های اسلام پشت کرده‌اند.

بیشتر بخوانید:  تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان؛ آخرین فرصت طلایی طالبان

افغانستان امروز قربانی مستقیم دهه‌ها خیانت، بی‌کفایتی و قوم‌گرایی در حوزه آموزش است. از شاهی تا جمهوریت و امروز طالبان، هیچ دولتی به‌طور جدی برای باسواد کردن جامعه سرمایه‌گذاری نکرده است. طالبان با محروم کردن زنان و دختران از آموزش و کسب علم و دانش، آینده کشور را به تباهی کشانده‌اند و جمهوریت‌های کرزی و غنی نیز با فساد و خیانت، فرصت طلایی کمک‌های جهانی را بر باد دادند.

اگر افغانستان می‌خواهد از چرخه فقر، جنگ و عقب‌ماندگی خارج شود، راهی جز سوادآموزی فراگیر، به‌ویژه برای زنان و دختران ندارد. باسوادکردن مادران یعنی باسوادکردن نسل آینده؛ و بستن دروازه‌های دانش یعنی دفن آینده یک ملت.
سواد، نه فقط یک حق انسانی، بلکه رمز رهایی افغانستان از اسارت جهل و تبعیض است.

Facebook
Twitter
WhatsApp
Telegram
Email
مطالب مرتبط
0 0 رای ها
امتیاز
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x