در انفجارهای پیهم در مراکز آموزشی ممتاز و مکتب عبدالرحیم شهید در ساحه تانک تیل دشت برچی کابل، ده ها دانش آموز به خاک و خون کشیده شدند.
ذکریا الفت، یکی از استادان مکتب «عبدالرحیم شهید» گفته است که حمله اولی زمانی رخ داد که شاگردان حین رخصتی در حال ترک مکتب بودند.
او گفت که تنها در انفجار نخست نزدیک به ۲۰ تا ۲۵ دانشآموز شهید شدند.
او اضافه کرد که استادان مکتب در تلاش متفرقکردن شاگردان و نجات آنان از مسیرهای مصون بودند که انفجار دومی رخ داد.
به گفته آقای الفت انفجار دومی زمان انتقال زخمیان و کشتهها رخ داد و دربارهی تلفات انفجار دومی آماری در دست ندارد.
در گوشه دیگر از غرب کابل نیز اوایل صبح امروز، منابع از وقوع انفجار در آموزشگاه ممتاز خبر داده بودند.
مسئولان این آموزشگاه گفتند که در این انفجار یک دانشآموز به شدت زخمی شده و شش نفر دیگر به صورت سطحی زخم برداشتهاند.
مسئول آموزشگاه ممتاز گفت که این انفجار در یک صنف رخ داده است.
خالد ردران، سخنگوی فرماندهی امنیهی طالبان در کابل نیز در تویتی گفت که در دو انفجار جداگانه در لیسه «عبدالرحیم شهید»، به «هموطنان شیعه» تلفات وارد شده است.
او در مورد نوعیت انفجار چیزی نگفته و آمار تلفات را نیز مشخص نکرده است.
این در حالی است که در اوایل هفته جاری بیش از ۴۸ نفر از هموطنان و مردم بیگناه در خوست و کنر بر اثر حملات متجاوزانه پاکستان به خاک و خون کشیده شده بودند.
هر چند هنوز گروه خاصی مسئولیت انفجارهای غرب کابل را بر عهده نگرفته است، اما اینگونه حوادث نشان دهنده یک واقعیت تلخ است به نام «ناامنی» موضوعی که در بیش چهار دهه اخیر مردم افغانستان با آن دست به گریبان بوده اند و هیچ حکومتی چه جمهوریت و چه امارت نتواستند از عهده حل آن برآیند.
اما ورای ناامنی سرتاسری که در خاک افغانستان وجود دارد و اخبار تلخ مبنی بر قتل و کشتارهای مرموز در این روزها، به خوبی منعکس کننده آن است، موضوع نگران کننده دیگری نیز وجود دارد و آن هم کشتار مستمر شیعیان و علی الخصوص کودکان و دانش آموزان بیگناه است.
پیش از حکومت طالبان، انگشت اتهام انفجارها و کشتارهای هدفمند به سوی آنان نشانه میفت، اما اکنون که طالبان بر مسند قدرت تکیه زده و خود را حاکم بر سرزمین افغانستان میدانند و داعیه ایجاد امنیت و رفاه برای مردم دارند، انگشت اتهام به سوی چه کسی خواهد بود؟.
آیا صرف داعش و گروههای تروریستی چند ملیتی که از اقصی نقاط جهان در خاورمیانه گرد هم آمده اند و عده زیادی از آنان نیز در افغانستان حضور دارند میتواند، پوشش دهنده تمام این جنایت ها و عامل اصلی آنها بوده باشد؟
شاید بتوان گفت، موضوع کشتار شیعیان و حمله به مراکز آموزشی و دانش آموزان که اغلب شامل کودکان و نوجوانان میشود، فراتر و پیچیده تر از آن باشد که بتوان بلافاصله گروههای معاند و تروریستی را متهم کرده و خود را مبرا دانست.
رفتار طالبان در خصوص نا امنی های اخیر در افغانستان به خوبی نشان و خودسانسوری شدیدی که در میان آنان وجود دارد و اجازه هیچگونه پوشش رسانه ای را نمیدهند، به خوبی نشاندهنده این است که آنان با معضلی مواجه شده اند که دولت ها و حکومت های پیشین با آن روبرو بودند و نتوانستند آنطور که باید بر آن غلبه کنند و آن هم معضل نا امنی و ناتوانی در مهار آن است.
فارغ از اینکه چه کسی و یا چه کسانی مسئول مستقیم اینگونه اتفاقات در کشور و مخصوصا در غرب کابل هستند، اما واقعیت ماجرا این است که حکومت های مختلف در طول چند دهه اخیر یا نخواستند و یا نتوانستند آن طور که انتظار میرفت، امنیت شیعیان افغانستان را تامین کنند و اکنون نیز طالبان در این مسأله ناکام مانده اند.
این موضوع حاکی از مظلومیت جدی شیعیان در افغانستان است، زیرا همواره مورد مرگبارترین حملات قرار گرفته اند، از مساجد تا مکاتب و از دانشگاه تا فرودگاه، این شیعیان بودند که بیشترین قربانی را در انفجارات و انتحارات داده اند.
بنابراین به نظر میرسد سران و بزرگان اهل تشیع در افغانستان و حتی در دیگر کشورها برای برون رفت شیعیان مظلوم افغانستان از وضع نامطلوب و بحرانی که بیش از چهار دهه است با آن دست و پنجه نرم میکنند، برنامه ریزی جدی و منطقی داشته باشند و با هر ابزاری که ممکن است به نوعی شیعیان را از این مظلومیت نجات دهند.
حکومت طالبان نیز در قبال شیعیان افغانستان مسئولیت مستقیم دارد و نمیتوانند صرفا با محکوم کردن اینگونه جنایات و متهم کردن گروههای تروریستی دیگر، از مسئولیتی که به عهده آنان است شانه خالی کنند، بلکه باید به صورت جدی موضوع ناامنی در مناطق شیعه نشین را پیگیری و حل نمایند، که در غیر این صورت هرگز نخواهند توانست دامن خود را از خون مظلومان پاک کنند.